loading...
کانون هواداران استقلال
mahan بازدید : 6 شنبه 12 بهمن 1392 نظرات (0)


Ahmad - Siavash



این روزها خیابان نبرد جنوبی جزو شاخص ترین خیابان های تهران شده است و به نوعی تیتر تمام نشریات و سایت های مختلف ورزشی در چند روز گذشته شده است.

احمدمظاهری یگانه هوادار متعصب استقلال که بعد از خداحافظی ناگهانی ستاره ی دوست داشتنی استقلال ، فرهادمجیدی بعد از دو روز گرسنگی واسترس ناشی از این خبر فوت می کند و غمی بزرگ را در دل خانواده و هواداران استقلال میگذارد ، عشق به فوتبال ، عشق به یک تیم ، عشق به یک بازیکن گاهی فراتر از عشق های زمینی می شود آنقدر که جان شیرین رو می گیرد و خانواده ای را عزادار می کند .

خبرنگار سایت آبیته  به مراسم ختم این هوادار متعصب استقلال رفته است که گزارش او را در متن زیر میتوانید مشاهده کنید :

برای رفتن به مراسم ختم احمدمظاهری و پیدا کردن منزل این هوادار متعصب استقلال نیازی به تلاش زیاد نبود مخصوصا وقتی که متوجه شدم منزل احمد چند خیابان پایین تر از منزل ما قرار دارد .

قبل از اینکه بخواهم به مراسم ختم برم سری هم به منزل این هوادار زدم .زمانی که وارد خیابان آقاجانلو شدم ،از آقایی راهنمایی خواستم که گلستان هفتم کجاست که سریع پاسخ داد خانه احمد مظاهری میروید؟ خیلی متعجب شدم وقتی شنیدم همه ی مردم این خیابان احمد را می شناسند مخصوصا حالا که فوت کرده و تعصبش به استقلال بیشتر به چشم بچه محل هایش می آید ،در گذشته بارها از برنامه های مختلف برای تهیه گزارش به این خیابان آمده بودند.

قبل از ورود به گلستان هفتم اولین چیزی که نظرم رو جلب کرد عکس بزرگی از احمد  بود ، حجله ها و بنرهایی که اقوام و دوستان و بچه محل برای یادبود و عرض تسلیت به خانواده اش نصب کرده بودند .

خانواده ی مظاهری آنقدر گرم و صمیمی برخورد می کردند که اصلا احساس غریبی نمی کردم و بعد از عرض تسلیت و دادن بنری به نمایندگی از سایت آبیته با اجازه پدر و مادرش وارد اتاق احمد شدم ، اتاقی که تمام خاطرات احمد رو برای خانواده اش زنده می کرد ، اتاقی که تمام وسایلش آبی بود ، حتی لوستر و آباژورش .
اتاق پر بود از پرچم ها و کلاه استقلال ، پر از پوسترو لباس و بیشتر از همه عکس فرهاد مجیدی و لباس شماره ۷ …

این اتاق روزهای گذشته پر از فریادها و تشویق های احمد برای حمایت از استقلال بود اما حالا … اما حالا بوی غم میداد ، بوی ماتم .

خانم مظاهری ، مادر احمد  گفت : تمام زندگی احمد شده بود استقلال ، تمام بازی های استقلال رو نگاه می کرد و اون قدر بازی ها رو خوب تحلیل می کرد که برای بازی بعد می گفت آقای قلعه نویی باید فلان بازیکن رو توی ترکیب اصلی بذاره ، فلانی رو تعویض کنه و … ؛ عاشق برنامه نود بود و همیشه این برنامه رو نگاه می کرد . حتی زمانی که بیمارستان بستری بود می گفت مامان بازی استقلال و سایپا رو ضیط کن از بیمارستان مرخص شدم بازی رو ببینم ، برنامه نود رو هم ضبط کن . ( با بغض ) اما احمد رفت ، نه بازی با سایپا رو دید نه بازی های دیگه رو می تونه ببینه . اما من به بچه ام قول دادم برای همین تمام بازی های استقلال رو ضبط می کنم و می ذارم توی کامپیوترش . به یاد پسرم اتاقش رو همین طور می ذارم بمونم .

پدر احمد مظاهری اضافه می کند : وقتی فرهادمجیدی خداحافظی کرد و احمد اون صحنه رو نگاه می کرد مدام گریه می کرد و توی صورت خودش میزد و می گفت چرا فرهاد رفت ؟ چرا خداحافظی کرد ؟ حالا استقلال کی رو داره که گل بزنه ؟
او نقدر گریه کرد که از حال رفت و توی بیمارستان پزشک ها گفتن این پسر شوک بهش وارد شده و ما هم تعریف کردیم که بازی استقلال – مس بعد از خداحافظی فرهاد حالت عصبی بهش دست داد و این طوری شد .

توی بیمارستان هم مدام گریه می کرد و ما مجبور شدیم برای اینکه حالش بدتر نشود به او گفتیم از باشگاه زنگ زدند و گفتند فرهادمجیدی خداحافظی نکرده است و می خواهد برگرده استقلال .

پدر احمد بعد از گفتن این حرف ها سرش رو تکون میده و با یک بغض سنگین از کنارم رد میشه و میگه واقعا فوتبال ارزش این کارها رو داره !؟
و من هیچ جوابی نداشتم بدم ، برای منی که خودم هوادار ِ استقلالم


منبع:ابیته

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 43
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 41
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 26
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 36
  • بازدید ماه : 35
  • بازدید سال : 42
  • بازدید کلی : 1,715